همه انسانها در طول شبانهروز به 7 تا 9 ساعت خواب آرام و مفید نیاز دارند. در صورتی که این نیاز به خواب برطرف نشود، ممکن است مشکلات مختلفی برای فرد به وجود بیاید. مشکلاتی از قبیل عدم تمرکز در خواب، پرخاشگری، بیحوصلگی، عدم تمایل به انجام کارهای مختلف و… از جمله مواردی هستند که فرد بیخواب یا کمخواب را آزار میدهند. بروز هرگونه اختلال در خواب و تداوم این مشکلات در نهایت میتواند منجر به افسردگی نیز بشود. در ادامه قصد داریم تا به بررسی رابطه میان این دو بپردازیم و به این سوال پاسخ دهیم که چگونه خواب میتواند شما را به فردی سرحال و پرانرژی تبدیل کند.
دلیل ایجاد اختلالات خواب
در حالتی که فرد در شبانهروز نتواند 7 تا 8 ساعت خواب مفید داشته باشد، به این معنی است که خواب او مختل شده است. برخی اوقات بیخوابی یک امر طبیعی است، اما اگر این موضوع ادامهدار شود و فرد بهصورت مستمر و دنباله دار نتواند نیاز به خواب خود را برطرف کند، شرایط از حالت طبیعی خارج خواهد شد. اختلال خواب به دلایل مختلفی نظیر مشکلات تنفسی، تکرر ادرار در شب، دردهای مزمن، اضطراب و افسردگی، استرس و… میتواند ایجاد شود. در برخی مواقع برای درمان این اختلالات نیاز است که فرد به روان پزشک یا روانشناس مراجعه کند و با مشاوره فردی ریشه مشکل را بیابد.
چرا افسردگی بر روی کیفیت خواب تأثیر میگذارد؟
افسردگی یک مشکل روحی روانی است که میتواند ابعاد مختلف زندگی افراد مبتلا را تحتالشعاع قرار دهد. یکی از مسائلی که افسردگی به طور مستقیم بر روی آن تأثیر میگذارد، خواب انسان است. چراکه شبها زمان خلوت کردن شخص با خود است و برای فرد افسرده فرصت مناسبی است که به دلایل ناراحتیهای خود فکر کند.
در اغلب افراد افسردگی و اضطراب با کابوس و تنشهای مختلف در خواب همراه است. در چنین حالتی شخص نمیتواند خواب آرام، مفید و باکیفیتی داشته باشد، چراکه مدام درحالیکه دست و پنجه نرم کردن با انواع کابوسهاست. از طرف دیگر، افسردگی به دلیل فکر و خیالهای قبل از خواب میتواند باعث کمخوابی در فرد شده و برای او کسلی و بیحوصلگی در طول روز را به همراه بیاورد.
رابطه بیخوابی و افسردگی
اختلال در خواب انواع مختلفی دارند که یکی از آنها بیخوابی است. اینکه افسردگی علت بیخوابی است و یا برعکس اصلا مشخص نیست، در واقع میتوانیم بگوییم این دو عارضه، رابطه علت و معلولی با یکدیگر دارند؛ اما دقیقا مشخص نیست که کدام یک علت دیگری است. با زیاد شدن مشغلههای فکری افراد، مشکلات خواب آنها نیز بهمرور بیشتر میشود، پس میتوان گفت افسردگی و بیخوابی در صورت درمان نشدن، میتوانند مدام یکدیگر را تشدید کرده و وضعیت فرد را وخیمتر از قبل کنند. همچنین میتوان بیخوابی و کمخوابی را یکی از علائم و نشانههای افسردگی در افراد به شمار آورد.
ارتباط میان افسردگی و خواب زیاد
چنانچه وضعیت افسردگی فرد حادتر از قبل شود، ممکن است بهجای بیخوابی یا کمخوابی، دچار خواب زیاد و بیش از حد بشود. در چنین حالتی افراد گویی بهجای اینکه به خواب بروند، بیهوش میشوند و بههیچعنوان نمیتوانند از خواب و رختخوابشان دل بکنند. در صورت ادامهدار شدن این حالت، ممکن است کار به جایی برسد که فرد بیشتر ساعات روز و یا کل آن را در خواب بگذراند. در این حالت فرد هرچه میخوابد بیشتر از قبل خسته میشود و نمیتواند هیچ کاری را انجام دهد. همین کسلی مداوم به فرد احساس بیهودگی میدهد و باعث تجدید افسردگی او خواهد شد.
تغییراتی که افسردگی در فرد ایجاد میکند باعث میشود که سطح انرژی او به میزان قابلتوجهی کاهش پیدا کند. در نتیجه حالتی از غم و اندوه فرد را فرا خواهد گرفت بهطوریکه همواره احساس خستگی خواهد داشت.
همانطور که گفتیم این حالت میتواند تا جایی ادامه پیدا کند که فرد ساعات بسیاری از روز خود را بخوابد. در چنین وضعیتی او وقت طلایی خود را از دست داده و عملا به هیچ کاری نمیرسد. جا ماندن از روند زندگی و تلنبار شدن کارها بر روی دیگر، افسردگی فرد را تشدید کرده و او را مجددا به خواب میبرد. اینیک چرخه دنبالهدار و ادامهدار است که ممکن است فرد درون آن بیفتد.
افسردگی رابطه مستقیم با عصبهای مغزی مرتبط با خواب، اشتها، سطح انرژی، انگیزه و سایر احساسهای نهادینه در فرد دارد. به همین خاطر است که در صورت درگیر شدن با این مشکل، سایر عواطف و احساسات شخص نیز با آن درگیر خواهند شد.
اثرات افسردگی بر روی خواب در سنین کودکی و نوجوانی
افسردگی ممکن است یک بیماری عمیق باشد که ریشه در سالهای دور و کودکی یک فرد دارد. از همین رو است که همواره به درمان زود هنگام آن و مراجعه به رواندرمان تحلیلی، مشاوره خانواده و مشاوره فردی تأکید و توصیه میشود. در صورت بروز این عارضه در سنین کودکی و نوجوانی، ممکن است فرد دچار بروز اختلالات یا مشکلات مختلفی بهصورت آنی یا دورهای شود.
یکی از این اختلالات، اختلال هایپرسومنیا است. هایپرسومنیا یا پرخوابی یکی از اختلالات مربوط به خواب است که باعث میشود فرد در طول روز بیشتر از 10 ساعت بخوابد و باز هم برایش کافی نباشد. در این اختلال شخص احساسی فراتر از خستگی ساده داشته و مدام در حالتهای مختلف نظیر رانندگی، کار کردن و حتی صحبت کردن و غذا خوردن دچار خواب بدون اراده میشود. افسردگی درماننشده میتواند همواره به تشدید این اختلال در فرد بیانجامد و او را از داشتن یک زندگی نرمال و عادی محروم کند. از طرف دیگر وقتی این اختلال در فرد علائم خود را نشان داد، باعث تشدید افسردگی و حاد شدن آن خواهد شد.
سخن پایانی
امروزه با زیادتر شدن مشغلههای فکری، ساعت خواب افراد از نظم طبیعی خود خارج شده و بینظمی بیشتری پیدا کرده است. به هم خوردن ساعت خواب را اختلال خواب میگویند. یکی از عواملی که میتواند باعث به وجود آمدن اختلال در خواب شود، افسردگی و اضطراب در فرد است.
افسردگی و بیخوابی با یکدیگر رابطه علت و معلولی داشته و درصورتیکه درمان نشوند، همواره یکدیگر را تشدید میکنند. افسردگی ممکن است باعث بیخوابی یا پرخوابی شود و درصورتیکه ریشه در کودکی و نوجوانی داشته باشد، میتواند اختلال هایپرسومنیا را در فرد ایجاد کند.