روان درمانی تحلیلی چیست؟ روان درمانی تحلیلی یک روانشناسی عمقی است که از آموزهها و سنتهای کارل جی یونگ الگوبرداری شده است. یونگ استدلال کرد که مشکلات روانشناختی مانند اضطراب و افسردگی، ریشه در فقدان یکپارچگی بین مؤلفههای مختلف روانشناختی افراد دارند. در روان درمانی تحلیلی، بیماران با درمانگران کار میکنند تا ضمیر ناخودآگاه را بیدار کنند و خود را با آن یکپارچه کنند. هدف آگاهی بیشتر است که میتواند به درک عمیقتری از رفتارها و دنیای پیرامون ما منجر شود.
این میتواند چندین سال کار شدید را نیاز داشته باشد. بیمارانی که درمان را شروع میکنند ممکن است چندین جلسه در هفته تحت مشاوره قرار بگیرند و تعداد جلسات به مرور زمان به یک جلسه در هفته یا هر دو هفته یکبار کاهش یابد. روابط پرورش یافته در درمان میتواند شدید باشد و بخشی از فرآیند میتواند شامل انتقال باشد، جایی که بیمار شروع به هدایت احساسات به سمت درمانگر میکند و محیطی را برای شروع کار از طریق آن احساسات ایجاد میکند.
منظور از فرآیند روان درمانی تحلیلی چیست؟
فرآیند روان درمانی تحلیلی بر اهداف شخصی مراجع مرتبط با تمامیت تمرکز دارد. این فرایندی است که یونگ بر طبق آن، فردیت را ابداع کرده است. این سفر بالینی شامل بررسی کامل فعالیتهای روزانه خواهد بود. تعاملات بین فردی و کاوش در احساسات فعلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در نتیجه، ما سعی میکنیم احساسات امروزی را با خاطرات و احساسات مشابه در طول تجارب زندگی مرتبط کنیم. به عبارت دیگر، روان درمانی تحلیلی بیان میکند که احساسات ناشی از رویدادهای جاری، خود را مدیون گذشته (در طول تاریخ) و حال هستند.
کاوش در پیوندهای تأثیرگذار بین گذشته و حال، اغلب پیچیدهتر از آن چیزی است که مردم انتظار دارند. روانشناسی عمقی ادعا میکند که مؤلفههایی در خود فرد وجود دارد که ممکن است مانع از بررسی دقیق آنها شود. این دوگانگی آنچه آگاهانه (معلوم و در دسترس) و ناخودآگاه است (در سطحی شناخته شده است، اما از آگاهی پنهان شده است) به عنوان دلیل مبارزه عاطفی و روانی تلقی میشود. روانشناسی عمقی تلاش میکند تا محتوای ناخودآگاه را به دنبال آگاهی منسجم از افکار، احساسات و رفتارها به سمت آگاهی سوق دهد.
روان درمانی تحلیلی به ویژه تجارب نمادین را در فرآیند درمانی میگنجاند. این بدان معناست که نه تنها تجربیات شخصی آشکار، گذشته و حال، بر نحوه پردازش زندگی افراد تأثیر میگذارند، بلکه ناخودآگاه جمعی نیز تأثیری به همان اندازه قدرتمند دارد. احتمالا میپرسید که در اینجا هدف روان درمانی تحلیلی چیست؟ در حقیقت، روان درمانی تحلیلی تلاش میکند تا تجربیات جمعی را از طریق ترکیب اسطورهها، دین، رمانها، تلویزیون، فیلمها و رسانههای اجتماعی معرفی کند. زیرا این ادغام نمادین تجربیات دیگران است که رنج شخصی و عاطفی را قابل کنترلتر میکند.
بررسی ناخودآگاه، یکی از اجزای کلیدی روان درمانی تحلیلی
یکی از اجزای کلیدی روان درمانی تحلیلی، کاوش در ناخودآگاه و فقدان ارتباطی است که ممکن است افراد با ضمیر ناخودآگاهشان تجربه کنند. رویاها میتوانند نقش زیادی در تجزیه و تحلیل داشته باشند و بیماران در مورد مضامین و تصاویری که در رویاهایشان ظاهر میشود بحث میکنند. درمانگران میتوانند در مورد نمادگرایی عناصر رویاها با بیماران صحبت کنند تا مشخص کنند ناخودآگاه ممکن است در صدد برقراری ارتباط با آنها باشد. این همچنین میتواند شامل کاوش در سایه باشد، بخشی از ناخودآگاه که طرد یا سرکوب شده است و برای کامل شدن بیمار نیاز به یکپارچه سازی دارد.
همانطور که گفتیم در نهایت، تمامیت، هدف روان درمانی تحلیلی است. بیمار خواهان درک عمیق تر و ارتباط با ناخودآگاه است تا رویدادهای روزمره را در چارچوب انگیزه ها و خواستههای ناخودآگاه قرار دهد. افراد ممکن است درمان را شروع کنند زیرا نگرانیهای خاصی دارند، مانند رسیدگی به رویدادهای گذشته یا مقابله با یک بحران سلامت روان. با گذشت زمان، درمانگر و بیمار ممکن است یک سری مسائل را کشف کنند که باید به آنها توجه شود، زیرا آنها یک رابطه قابل اعتماد و عمیقتر ایجاد میکنند.
منظور از نظریه شخصیت یونگ در روان درمانی تحلیلی چیست؟
کارل یونگ در نظریه شخصیت خود دو نوع نگرش متفاوت را متمایز میکند:
- درونگراها؛ افرادی هستند که تحریک را از درون دریافت میکنند
- برونگراها؛ کسانی هستند که تحریک خود را از محیطشان دریافت میکنند.
درونگراها را میتوان گوشهگیر یا خجالتی دانست، اما بیشتر به عنوان کسانی تعریف میشوند که انرژی خود را از تنها بودن و توانایی شارژ مجدد از طریق فعالیتهای کم تحرک دریافت میکنند. در حالی که برونگراها انرژی خود را از حضور در پیرامون افراد دیگر و درگیر شدن در فعالیتهای محرک به دست میآورند.
یونگ همچنین درونگراها و برونگراها را با توجه به کارکردهایی که نحوه درکشان از جهان را کنترل میکند، به چهار زیر گروه تقسیم میکند. هم درونگراها و هم برونگراها میتوانند هر یک از این زیرگروهها باشند، بنابراین هشت تیپ شخصیتی ممکن وجود دارد. جالب است بدانید که منظور از این ۴ زیرگروه کارکردی در روان درمانی تحلیلی چیست؛ این چهار تابع عبارتند از:
۱. منطقی
به کار بردن استدلال در موقعیتها و محیطهایی که با آنها مواجه میشوید. به عنوان مثال: شما دوست دارید قبل از تصمیمگیری درباره هر چیزی، به همه چیز حول آن فکر کنید و همه جوانب مثبت و منفی را در نظر بگیرید.
۲. احساسی
بکارگیری ارزیابی ذهنی و شخصی در موقعیتها و محیطهایی که با آن مواجه میشوید. برخلاف حالت قبل، ممکن است شما بخواهید بر احساسات خود تکیه کنید و براساس آنها تصمیم بگیرید. اگر چیزی احساس خوبی داشته باشد، به دنبال آن میروید. اگر اینطور نباشد، از آن اجتناب میکنید.
۳. حسی
اعمال ارزش زیبایی شناختی در موقعیتها و محیطهایی که با آنها مواجه میشوید. برای مثال، زمانی که شما تصمیم میگیرید به اتاق نشیمن خود چیدمان بدهید، سعی میکنید همه چیز را بسیار متقارن قرار دهید. اگر یک صندلی در یک طرف اتاق باشد، باید همان صندلی را در طرف دیگر اتاق قرار دهید تا تعادل آن را حفظ کنید. این تقارن باعث میشود تا از نظر شما اتاق زیبا شود.
۴. شهودی
استفاده از ضمیر ناخودآگاه یا عرفانی برای درک تجربیات خود. برای مثال، شما فکر میکنید که چیدن اثاثیه به صورت متقارن کار اشتباهی است و اعتقاد دارید که چیدمان مبلمان با فاصله بیشتر از هم برای ایجاد انرژی مثبت مهم است.
هدف یونگ از روان درمانی تحلیلی چیست؟
درمان یونگ بر کمک به مردم برای یافتن خود واقعیشان تأکید دارد و اغلب از ابزارهایی مانند هنر و اسطوره برای کمک به بیماران استفاده میکند تا بتوانند با احساسات عمیق، افکار و باورهایشان ارتباط برقرار کنند. علاوه بر این، یونگ درمانی شامل برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاه است که به اعتقاد او نقش زیادی در شکل دادن به افکار و رفتار افراد دارد.
امروزه برخی از درمانگران هنوز از روش درمانی یونگ استفاده میکنند. این میتواند برای افرادی که با مسائلی مانند اضطراب و افسردگی و کمبود عزت نفس دست و پنجه نرم میکنند، مفید باشد. از آنجایی که بر کل فرد تمرکز میکند، نه فقط علائم او، روان درمانی تحلیلی میتواند برای افرادی که با درمانهای دیگر به موفقیت دست نیافتهاند نیز مفید واقع شود.
یونگ درمانی به چه کسانی کمک میکند؟
یونگ درمانی بیشتر برای افرادی که علاقهمند به خودکاوی و رشد شخصی هستند کمک میکند. اگر با مسائل عاطفی حل نشده یا مشکلات روانی سر و کار دارید، یونگ درمانی ممکن است بتواند به شما کمک کند تا آنها را حل کرده و برطرف کنید. با این حال، توجه به این نکته مهم است که یونگ درمانی راه حلی برای همه چیز نیست. این تنها یک ابزار است که میتوان از آن برای کاوش در روان خود و شفای آنچه نیاز به معالجه دارد، استفاده کرد.
در ابتدا توضیح دادیم که روان درمانی تحلیلی چیست و فرایند آن به چه صورت است. در این میان ضرورت دارد که یک نکته را به شما خاطر نشان کنیم: یک درمانگر یونگی قادر نخواهد بود به شما پاسخ دهد یا به شما بگوید که چه کاری انجام دهید. در عوض، آنها فرصتی را برای شما فراهم میکنند تا از طریق رویاها، خیال پردازیها، هنر، بازی و تکنیکهای تخیل فعال، علت اصلی مشکلات خود را کشف کنید.
در زیر فهرستی از اختلالات روانشناختی که یونگ درمانی ممکن است برای آنها استفاده شود آورده شده است:
نتیجهگیری
در این مطلب توضیح دادیم که روان درمانی تحلیلی چیست و از چه طریقی با ناخودآگاه افراد ارتباط برقرار میکند. این سبک نوعی درمان عمیق است که برای رسیدن به اهداف آن، بایستی زمان زیادی را اختصاص دهید. این بدان معنا نیست که ارزش دنبال کردن آن را ندارد، بلکه اگر شما احساس میکنید که تمایل دارید در ضمیر ناخودآگاه خود غوطهور شوید و فقط به مشکلات سطحی خود رسیدگی نکنید، برایتان بسیار اثربخش خواهد بود.