سرآغاز آشنایی و دلبستگی من با مشاوره به سالهای گذشته بازمیگردد؛ ازاینرو با بررسی منابع علمی معتبر و بهروز، در این زمینه به دانشاندوزی پرداختم. و در ادامهی این مسیر بهمنظورِ بالا بردن سطح علمی خود در دانشگاه خوارزمی تهران تحصیلات خود را در رشتهی مشاوره خانواده ادامه دادم.
درمان هیجان مدار (EFT)، رویکردی نوین در روان درمانی است که در بازهی زمانی کوتاه و بهصورت ساختارمند در زمینههای خانواده درمانی، زوج درمانی و درمان فردی، توسط درمانگر بهکار گرفته میشود. در این فرایند درمانگر پس از برپایی رابطهای کارآمد، به فرد مراجع مهارتهای تنظیم هیجان را آموزش میدهد؛ و بر روی عواطف فرد متمرکز میشود. گفتنی است اینجانب آموزش خود را در سطح Supervision در این زمینه در Prof Leslie Greenberg Institute به اتمام رساندهام و باور دارم که اثرگذاری این رویکرد در فرایند درمان بسیار زیاد است.
رویکرد دیگری که باید به کوتاهی به بیان آن بپردازم، رویکرد روان تحلیلی پروفسور یونگ است. روان درمانی تحلیلی گونهای از گفتگو درمانی ژرف است که از دل روانکاوی پدیدار میشود. انگیزهی بنیادین من در مقام درمانگر در اینگونه از درمان، آناستکه اندیشهها و احساسات ناخودآگاه یا عمیقاً مدفون شده فرد بزرگسال را به ذهن خودآگاه رسانم؛ تا بتوانم تجربیات و احساسات سرکوب شده که بیشتر به دوران کودکی بازمیگردند را مورد بررسی قرار دهم.
گفتنی است، این تجربیات در پیوند با نزدیکان، بهویژه پدر و مادر رُخ میدهد؛ و اثرات آن تا زمان بزرگسالی ادامه خواهد یافت. به بیان دیگر، شخصیت یا منش امروز هر یک از ما، از زمان کودکی و در پیوند با زیستگاهمان شکل گرفته است.
در پایان باید بگویم که در راستای بالندگی سلامت جامعه و هممیهنان گرانمایه در کنار درمان، همچنان همانند سالهای گذشته به برگزاری وبینار و دورههای خودشناسی اهتمام دارم.